معادل انگلیسی ارنفاع مبنا

زمين شناسی
ارنفاع مبنا
datum elevation
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ارنفاع مبنا
تراز مبنا ، سطح مبنا
در چینه شناسی : قاعده یا بالای یک گسترده از فسیل ها که می تواند در مقاطعی در یک مساحت وسیع انطباق داده شود اولین ظهور تکاملی یک گونه فسیلی بلا فاصله بالای یک نوع شناخته شده که ممکن است مطابق با اولین رده اطمینان در تعریف یک سطح مبنا باشد (بولی 1969)
مقایسه شود با : chronohorizon
مترادف : سطح مبنا (چینه شناسی)
در نقشه برداری: هر سطح تراز مانند / سطح متوسط دریا ، که به عنوان مرجعی استفاده می شود و از آن ارتفاع ها محاسبه می شوند
، سطح مبنا - در چینه شناسی : قاعده یا بالای یک گسترده از فسیل ها که می تواند در مقاطعی در یک مساحت وسیع انطباق داده شود اولین ظهور تکاملی یک گونه فسیلی بلا فاصله بالای یک نوع شناخته شده که ممکن است مطابق با اولین رده اطمینان در تعریف یک سطح مبنا باشد (بولی 1969) - مقایسه شود با : chronohorizon - مترادف : سطح مبنا (چینه شناسی) - در نقشه برداری: هر سطح تراز مانند / سطح متوسط دریا ، که به عنوان مرجعی استفاده می شود و از آن ارتفاع ها محاسبه می شوند -
صفحه مبنا ، سطح مبنا
یک سطح مرجع قراردادی برای به حداقل رساندن یا حذف توپوگرافی ظاهری و اثرات نزدیک به سطح تعیین زمان ها و سرعت لرزه ای با صفحه مبنا تنظیم می شود به عنوان مثال اگر منبع و لرزه سنج ها بر روی این صفحه تعیین محل شده باشند و یا اگر هیچ لایه کم سرعتی وجود نداشته باشد
هر نقطه ، خط یا سطح به کار رفته به عنوان مرجعی برای اندازه گیری کمیتی دیگر مدلی از زمین که برای محاسبات ژیودتیک استفاده می شود
در لرزه شناسی: یک سطح مرجع اختیاری که برای به حداقل رساندن یا حذف کردن اثرات توپوگرافی محلی و نزدیک سطحی استفاده می شود زمان های لرزه ای وتعیین سرعت بطوری با سطح مبنا تطبیق داده می شوند که گویی منبع و لرزه نگارها بر روی این سطح قرار گرفته اند و هیچ سطح کم سرعتی وجود نداشته است
در نقشه برداری: یک سطح افقی دائمی که نسبت به آن گمانه زنی ، فرازهای زمینی ، فرازهای سطح آب و داده های کشندی ارجاع داده می شوند
مثلاً سطح دریای میانگین در یک سطح مبنای رایج معمول در نقشه برداری توپوگرافی
نیز ببینید : مبنای کشندی یا داده کشندی ، داده نموداری ، داده گمانه زنی
مترادف : سطح مبنا (مساحی) سطح مرجع
، سطح مبنا - یک سطح مرجع قراردادی برای به حداقل رساندن یا حذف توپوگرافی ظاهری و اثرات نزدیک به سطح تعیین زمان ها و سرعت لرزه ای با صفحه مبنا تنظیم می شود به عنوان مثال اگر منبع و لرزه سنج ها بر روی این صفحه تعیین محل شده باشند و یا اگر هیچ لایه کم سرعتی وجود نداشته باشد - هر نقطه ، خط یا سطح به کار رفته به عنوان مرجعی برای اندازه گیری کمیتی دیگر مدلی از زمین که برای محاسبات ژیودتیک استفاده می شود - در لرزه شناسی: یک سطح مرجع اختیاری که برای به حداقل رساندن یا حذف کردن اثرات توپوگرافی محلی و نزدیک سطحی استفاده می شود زمان های لرزه ای وتعیین سرعت بطوری با سطح مبنا تطبیق داده می شوند که گویی منبع و لرزه نگارها بر روی این سطح قرار گرفته اند و هیچ سطح کم سرعتی وجود نداشته است - در نقشه برداری: یک سطح افقی دائمی که نسبت به آن گمانه زنی ، فرازهای سطح آب و داده های کشندی ارجاع داده می شوند - مثلاً سطح دریای میانگین در یک سطح مبنای رایج معمول در نقشه برداری توپوگرافی - نیز ببینید : مبنای کشندی یا داده کشندی ، داده گمانه زنی - مترادف : سطح مبنا (مساحی) سطح مرجع -
ارتفاع ، فاصله عمودی در بالا یا پایین یک سطح انعکاسی
ارتفاعی زمینی نسبت به سطح متوسط دریا (msl)بیان می شود
(نقشه برداری)؛ فاصله قائم از یک سطح مبنا (معمولاً سطح متوسط دریا) تا نقطه یا شیء مورد نظر در سطح کره زمین ـ بیشتر به ارتفاع یک نقطه زمینی بالای سطح دریا گفته می شود این اصطلاح بطور مترادف با فرازا است اگر به فاصله بالای سطح دریا اشاره داشته باشد ولی در نقشه برداری نوین ، اصطلاح “Elevation یا ارتفاع یا افراز” برای نشان دادن ارتفاع بر روی سطح کره زمین و فرازا یا altitude برا ی نشان دادن ارتفاع بالاتر از سطح سطح زمین و در حالت غیر تماس با آن بیان می شود ، فاصله عمودی در بالا یا پایین یک سطح انعکاسی ارتفاعی زمینی نسبت به سطح متوسط دریا (msl)بیان می شود (نقشه برداری)؛ فاصله قائم از یک سطح مبنا (معمولاً سطح متوسط دریا) تا نقطه یا شیء مورد نظر در سطح کره زمین ـ بیشتر به ارتفاع یک نقطه زمینی بالای سطح دریا گفته می شود این اصطلاح بطور مترادف با فرازا است اگر به فاصله بالای سطح دریا اشاره داشته باشد ولی در نقشه برداری نوین

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن