معادل انگلیسی همپوشانی مبدائی - همپوشانی در جهت منشأ ذخیره آواری(میچم ، 1977)

زمين شناسی
همپوشانی مبدائی - همپوشانی در جهت منشأ ذخیره آواری(میچم ، 1977)
proximal onlap|onlap|onlap
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی همپوشانی مبدائی - همپوشانی در جهت منشأ ذخیره آواری(میچم ، 1977)
نزدیک به مبداء ، نزدیک منشأ ، ابتدا

(دیرینه‌شناسی) نزدیکترین به بدن در نزدیکی قاعده ضمایم بدن نزدیک‌ترین نقطه اتصال یا مکان مرجع ، نقطه‌ای که به عنوان مرکز یا نقطه دید تصور می شود نمونه‌ها در ریخت‌شناسی مهره‌داران: " جهت مجاور" به طرف قطب پشتی یا دهانه یک کرینوئید ، "پرتو مجاور" یک اسپیکول اسفنجی ، هدایت‌شده به سمت داخل از سطح پیونددهنده اسفنج و" جهت مجاور" به طرف آنسسترولا یا منشأ رشد یک کلونی بریوزوآ
(گرده‌شناسی):به بخش هایی از نزدیک‌ترین دانه‌های گرده یا هاگ‌ها به سمت مرکز سلول‌های چهارگانه اولیه گفته می‌شود به عنوان مثال به بخشی از دانه‌ گرده مونوکولپیت مقابل کولپوس(شیار طولی گرده) گفته می شود یا به بخش گرده تریلت ایجادشده همراه با نواحی تماس گفته می شود
(رسوب‌شناسی):نهشته های رسوبی مرکب از آواری‌های دانه‌درشت و تشکیل شده در نزدیک‌ترین فاصله به منطقه منشأ گفته می شود؛ به عنوان مثال " توربیدیت نزدیک به منشأ" متشکل از سالچینه‌های ضخیم ماسه‌ای
(زمین‌شناسی اقتصادی):به کانسار تشکیل‌شده بلافاصله مجاوربا ، یا شاید بخشی از یک دودکش آتشفشانی ، پایه یا دودخان که از نظر ژنتیکی به آن مرتبط است و از مؤلفه های کانسار مشتق شده است ، گفته می‌شود ، ابتدا - - (دیرینه‌شناسی) نزدیکترین به بدن در نزدیکی قاعده ضمایم بدن نزدیک‌ترین نقطه اتصال یا مکان مرجع ، هدایت‌شده به سمت داخل از سطح پیونددهنده اسفنج و" جهت مجاور" به طرف آنسسترولا یا منشأ رشد یک کلونی بریوزوآ - (گرده‌شناسی):به بخش هایی از نزدیک‌ترین دانه‌های گرده یا هاگ‌ها به سمت مرکز سلول‌های چهارگانه اولیه گفته می‌شود به عنوان مثال به بخشی از دانه‌ گرده مونوکولپیت مقابل کولپوس(شیار طولی گرده) گفته می شود یا به بخش گرده تریلت ایجادشده همراه با نواحی تماس گفته می شود - (رسوب‌شناسی):نهشته های رسوبی مرکب از آواری‌های دانه‌درشت و تشکیل شده در نزدیک‌ترین فاصله به منطقه منشأ گفته می شود؛ به عنوان مثال " توربیدیت نزدیک به منشأ" متشکل از سالچینه‌های ضخیم ماسه‌ای - (زمین‌شناسی اقتصادی):به کانسار تشکیل‌شده بلافاصله مجاوربا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن