معادل انگلیسی کلاهک قطبی
(زمین‌ اخترشناسی):ناحیه‌ای در هر قطب سیاره مریخ ، پوشیده از دی‌اکسید کربن جامد و یخ

زمين شناسی
کلاهک قطبی
(زمین‌ اخترشناسی):ناحیه‌ای در هر قطب سیاره مریخ ، پوشیده از دی‌اکسید کربن جامد و یخ و در فصول مریخی از نظر وسعت متفاوت است
(یخچال‌شناسی): الف)صفحه یخی در مرکز قطب جنوب ، به عنوان مثال (قاره) جنوبگان
ب) واژه‌ای که به صورت نادرست برای یخ دریایی اقیانوس شمالگان به کار می‌رود ، کلاهک قطبی - (زمین‌ اخترشناسی):ناحیه‌ای در هر قطب سیاره مریخ ، پوشیده از دی‌اکسید کربن جامد و یخ و در فصول مریخی از نظر وسعت متفاوت است - (یخچال‌شناسی): الف)صفحه یخی در مرکز قطب جنوب ، به عنوان مثال (قاره) جنوبگان - ب) واژه‌ای که به صورت نادرست برای یخ دریایی اقیانوس شمالگان به کار می‌رود
polar cap
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کلاهک قطبی
(زمین‌ اخترشناسی):ناحیه‌ای در هر قطب سیاره مریخ ، پوشیده از دی‌اکسید کربن جامد و یخ
چاشنی انفجار ، چاشنی معمولی
برخی موادمنفجره که بعنوان خرج اصلی داخل چالهاقرارداده می شوندبایدبامحرک قوی تری ازشعله منفجرگردند این کاربه عهده چاشنی هاست که از موادمنفجره اولیه ساخته می شوند چاشنی بایددرامتدادمحوراصلی فشنگ ماده منفجره قرارداده شودوقراردادن آن بصورت مایل صحیح نیست چاشنی معمولی ازیک استوانه فلزی به طول 45تا50وقطر6تا7میلیمترموسوم به پوکه تشکیل می شود درته پوکه حدودیک گرم تتریل فشرده قرارداردکه خرج اصلی چاشنی راتشکیل میدهد روی خرج اصلی حدود0 5گرم فولمینات جیوه و0 2گرم ازتورسرب فشرده قرارداردوبوسیله پولک پوشیده می شود پولک دروسط دارای سوراخی است تاشعله فتیله اطمینان به خرج کمکی چاشنی برسد چاشنی رابایددرمحل خشک نگهداری کرد ، چاشنی معمولی برخی موادمنفجره که بعنوان خرج اصلی داخل چالهاقرارداده می شوندبایدبامحرک قوی تری ازشعله منفجرگردند این کاربه عهده چاشنی هاست که از موادمنفجره اولیه ساخته می شوند چاشنی بایددرامتدادمحوراصلی فشنگ ماده منفجره قرارداده شودوقراردادن آن بصورت مایل صحیح نیست چاشنی معمولی ازیک استوانه فلزی به طول 45تا50وقطر6تا7میلیمترموسوم به پوکه تشکیل می شود درته پوکه حدودیک گرم تتریل فشرده قرارداردکه خرج اصلی چاشنی راتشکیل میدهد روی خرج اصلی حدود0 5گرم فولمینات جیوه و0 2گرم ازتورسرب فشرده قرارداردوبوسیله پولک پوشیده می شود پولک دروسط دارای سوراخی است تاشعله فتیله اطمینان به خرج کمکی چاشنی برسد چاشنی رابایددرمحل خشک نگهداری کرد
گاه زون قطبیدگی
واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، مرکب از سنگ‌های دارای قطبیت مشخص اولیه زون‌های قطبیدگی مجزا ، بلوک‌های اصلی ساختاری گاه زون قطبیت به شمار می‌روند زون زمانی قطبیت رسمی دارای نام مرکبی است که با یک عارضه جغرافیایی شروع می شود؛ جزء دوم بیانگر قطبیت عادی ، معکوس یا مختلط یک واحد است و جزء سوم واژه گاه زون است اگر یک نام جغرافیایی هم برای زون قطبیت و هم زون زمانی قطبیت به کار رود ، دومی با یک پسوند an- یا ian- مشخص می‌شود ،
به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 1983 ، Art 85 ، 86
تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت ، ساب‌کرونوزون‌های قطبیت را مشخص می کند؛ مجموعه‌ها ممکن است تحت عنوان ابر کرونوزون‌های زمانی قطبیت نامیده شوند مدت زمان مشخص‌شده توسط گاه زون قطبیت ، گاهشمار قطبیت نام دارد ، گاه زون قطبیدگی - واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، - به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 86 - تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت
ریف پوش ، ریف ، آبسنگ ، پشته واره
نهشته یا مواد ریف فسیلی که یک جزیره یا کوه را پوشانده یا بر روی آن قرار می گیرد مقایسه شود با: پوشش مرجانی
*الف) یک ساختار پشته مانند یا تپه مانند ، لایه ای یا توده ای که توسط موجودات ترشح کننده آهک ، خصوصا مرجانها ایجاد می شود و عمدتا از بقایای آنها ساخته شده است این ساختار در مقابل امواج مقاوم است و بالاتر از رسوب نهشته شده همزمان پیرامونی قرار می گیرد همچنین ، به چنین ساختاری گفته می شود که در گذشته زمین شناسی ساخته شده و امروزه در سنگی ، معمولا با لیتولوژی متفاوت ، محصور شده است
نیز ببینید: bank؛ bioherm؛ biostrome
مترادف: organic reef
*ب) توده یا پشته ای از سنگها ، خصوصا مرجان و برخی اوقات از ماسه و گراول یا صدفها که بالا می آید از کف دریا یا دریاچه احاطه کننده اش تا سطح یا نزدیک سطح آب ، و برای کشتیرانی خطرناک است؛ بالاخص چنین عارضه ای در 15 فاتومی (سابقا 6) یا کمتر
نیز ببینید: shoal (آبتل)
*ج) اصطلاح ایالتی برای یک کانسار فلزی ، خصوصا کوارتز طلادار را گویند (مثلا saddle reef)
، پشته واره - نهشته یا مواد ریف فسیلی که یک جزیره یا کوه را پوشانده یا بر روی آن قرار می گیرد مقایسه شود با: پوشش مرجانی - *الف) یک ساختار پشته مانند یا تپه مانند ، محصور شده است - نیز ببینید: bank؛ bioherm؛ biostrome - مترادف: organic reef - *ب) توده یا پشته ای از سنگها ، و برای کشتیرانی خطرناک است؛ بالاخص چنین عارضه ای در 15 فاتومی (سابقا 6) یا کمتر - نیز ببینید: shoal (آبتل) - *ج) اصطلاح ایالتی برای یک کانسار فلزی ، خصوصا کوارتز طلادار را گویند (مثلا saddle reef) -

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن