معادل انگلیسی آبراهه داخلی
طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد ر

زمين شناسی

آبراهه داخلی
طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند

interior drainage

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آبراهه داخلی
طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد ر

زه آب اسیدی کانسار

acid mine drainage

زهکش تهویه ای ، زهکشی تهویه ای

aeration drainage

زهکشی بی هدف
زهکشی بدون سیستمی که به خوبی پیشرفت کرده باشد مانند زهکشی هایی که در مناطق برفی ، انباشت های یخچالی و یا توپوگرافی کارست دیده می شود ، زهکشی بی هدف زهکشی بدون سیستمی که به خوبی پیشرفت کرده باشد مانند زهکشی هایی که در مناطق برفی

aimless drainage

زهکشی حلقوی

annular drainage

زهکش شریانی

arterial drainage

زهکشی دانه تسبیحی
یک سری از آبگیرهای کوچک که بوسیله مسیرها یا نهرهای کوچک آب ، به یکدیگر متصل شده اند آبگیرهایی که نتیجه ذوب شدن یخ زمین است و عموماً نشان دهنده میان مقطع های گاوه یخی (Ice wedge) می باشد این آبگیرها ممکن است بین 4-1 متر عمق و 100 متر عرض داشته باشند (washburn ، 1973) ، زهکشی دانه تسبیحی یک سری از آبگیرهای کوچک که بوسیله مسیرها یا نهرهای کوچک آب

beaded drainage

زهکشی بسته
زهکشی داخلی ، زهکشی بسته زهکشی داخلی

closed drainage

زهکشی همساز یا همشیب
زهکشی سازگار ، زهکشی همساز یا همشیب زهکشی سازگار

concordant drainage

زهکشی شجری

dendrite drainage

زهکشی درختی
نوعی زهکشی که وقتی یک پیرود تعدادی رودهای فرعی دریافت می کند که به نوبه خودتوسط شاخه های فرعی کوچکتر تغذیه می شوند ، زهکشی درختی نوعی زهکشی که وقتی یک پیرود تعدادی رودهای فرعی دریافت می کند که به نوبه خودتوسط شاخه های فرعی کوچکتر تغذیه می شوند

dendritic drainage

زهکشی ناهمساز
زهکشی که در یک رابطه سیستماتیک با ساختار زمین شناسی حاضر بوجود نیامده و نتیجه آن نمی باشد – متضاد : زهکشی همساز ، زهکشی ناهمساز زهکشی که در یک رابطه سیستماتیک با ساختار زمین شناسی حاضر بوجود نیامده و نتیجه آن نمی باشد – متضاد : زهکشی همساز

discordant drainage

زهکشی گسیخته
یک سیستم زهکشی پیچیده که توسط گسیختگی تغییر کرده است و در نتیجه ، یک سری رود های مستقل را ایجاد کرده که توسط دهانه های مجزایی به دریا وارد می شوند ، زهکشی گسیخته یک سیستم زهکشی پیچیده که توسط گسیختگی تغییر کرده است و در نتیجه

dismembered drainage

زهکشی ، زهکشی
فرایند برداشت خاک یا آب سطحی اضافی بوسیله ابزار مصنوعی یا بوسیله جریان ثقلی ، زهکشی فرایند برداشت خاک یا آب سطحی اضافی بوسیله ابزار مصنوعی یا بوسیله جریان ثقلی

drainage

ناحیه زهکش انجمن صنفی دولتی یا هر گروه مردمی دیگری که توسط حکومت برای کنترل زهکشی در یک ناحیه خاصی تاسیس شده است و تحت نظر مقررات قانونی برای امور مالی ، ساختمانی و به انجام رساندن یک سیستم زهکشی عمل می کند

drainage district|drainage|drainage

زهکشی سطحی ، زهکشی خارجی
زهکشی که از طریق آن ، آب مستقیماً یا غیرمستقیم به اقیانوس می رسد متضاد: زهکشی داخلی مترادف: exorheism (زهکشی بیرونی)

external drainage

دهلیز زهکش ، دالان زهکش

gallery of drainage

زهکشی دشوار

impeded drainage

زهکشی یکپارچه

integrated drainage

داخلی ، درون زمین

interior

محدوده داخلی ، محدوده ای بدون مرزهای آن ، مانند خش داخلی یک چند ضلعی

interior area

خطوط ارتباطی داخلی ، خطوط مواصلات داخلی راه های امن و کوتاه در ناحیه عملیاتی که برتری تحرک را برای نیروهای خودی فراهم می آورد ونیروهای دشمن از چنین برتری محروم می باشند این چنین راه هایی به فرماندهان نظامی این امکان را می دهد که در نقاط حساس در داخل ویا نزدیک ناحیه عملیاتی ، سریعاً دست به تجمع نیرو بزنند

interior lines of communication

زهکشی داخلی خاک

internal soil drainage

زهکشی زمین ، زهکشی اراضی

land drainage

زهکشی بد

poor drainage

زهکشی شعاعی

radial drainage

زهکشی راستگوشه یی

rectangular drainage

زهکشی سطحی

surface drainage

زهکشی داربستی

trellis drainage

زهکش قائم ماسه ای- چاه زهکش ماسه ای

vertical sand drainage

زهکشی تنظیم آب

water regulation drainage

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی آبراهه داخلی
طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد ر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آبراهه داخلی
طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد ر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی آبراهه داخلی طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد ر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آبراهه داخلی طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد ر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی آبراهه داخلی
طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد ر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آبراهه داخلی
طرح نا ممتد رودهای فصلی که تا اقیانوس جریان نمی یابند ، آبراهه داخلی طرح نا ممتد ر