معادل انگلیسی ردیاب نقطۀ حداکثر توان

مهندسی برق

ردیاب نقطۀ حداکثر توان

Maximum power point tracker

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ردیاب نقطۀ حداکثر توان

ردیاب خودکار

auto-tracker

ردگیر افق مداری که با ردگیری دقیق افقی مرئی ، یک مرجع عمودی برای سیستمهای ناوبری ایجاد می کند

horizon tracker

حداکثر ، بیشینه

maximum

بیشینه گر احتمال پسین

Maximum a posteriori

بیشینه متوسط جریان مستقیم بالاترین مقدار متوسط جریان مستقیم که می تواند در یک دیود به ازای دمای پیوند معین ، جاری شود

maximum avaerage forwared current

تقاضای بیشینه

maximum demand

تقاضاسنج

maximum demand meter

گستره بیشینه ورودی

maximum input range

فراجهش حداکثر

maximum overshoot

انحراف فاز حداکثر

maximum phase deviation

حداکثر توان

‌maximum power

نقطۀ حداکثر توان

maximum power point

ردیابی نقطه ماکزیمم توان

maximum power point tracking

ردیابی بیشینه توان

maximum power tracking

قضیه انتقال حداکثر توان

maximum power transfer theorem

فشار صدای بیشینه بیشینه مقدار مطلق فشار صدای لحظه ای در یک نقطه در طول هر چرخه ی معین که بر حسب میکرو بار بیان می شود

maximum sound pressure

گشتاور حداکثر

maximum torque

واحد حداکثر انتقال

maximum transfer unit

بیشینه صدای غیر مغشوش

maximum undistorted output

بیشینه خروجی بدون اعوجاج ، بیشینه توان مفید بیشترین مقدار متوسط توان خروجی به بار نامی تقویت کننده که اعوجاج آن هنگامی که ورودی سینوسی است از حد معینی تجاوز نمی کند

maximum undistorted output , maximum useful output

فرکانس حداکثر قابل استفاده ، بیشینه ی بسمد قابل استفاده حد بالایی بسامدهایی که می توانند در یک زمان معین برای ارسال رادیویی نقطه به نقطه ، ارسال شود که بستگی به انتشار از طریق باز تابش از لایه های یونیده ی یونوسفر دارد بسامدهای بالاتر را تنها با استفاده از بازتابهای پراکنده و تک تک می توان ارسال کرد

maximum usable frequency

جریان بیشینه

maximum value

برآورد حداکثر درست نمایی

maximum-likelihood estimation

ردیاب ستاره نوری ردیاب ستاره ای که تجهیزات الکترونیکی نوری آن روی نور یک ستاره قفل می شود

optical star tracker

ردیاب ستاره ابزار تلسکوپی روی موشک یا وسیله پرنده ی دیگری که روی جسم فضایی مثل ستاره یا سیاره فقل می شود و موشک یا وسیله پرنده را در طول پرواز هدایت می کند ردیاب ستاره می تواند نوری یا رادیومتری باشد

star tracker

تعقیب کننده

tracker

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ردیاب نقطۀ حداکثر توان

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ردیاب نقطۀ حداکثر توان

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما