معادل انگلیسی دستگاه حالت جامد

روانشناسی

دستگاه حالت جامد

solid state device

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دستگاه حالت جامد

دستگاه فعال ، دستگاه کنشی

active device

دستگاه قیاسی

analog device

دستگاه ارتباطی

communication device

دستگاه ، اسباب ، ابزار ، وسیله ، شیوه ، تمهید ، اختراع ، شعار دستگاه

device

دستگاه گسسته

discrete device

دستگاه ورودی

input device

دستگاه منطقی

logic device

دستگاه نگاشت

mapping device

دستگاه تل انبارش

mass storage device

ابزار یادیار ، اصطلاحی چتری برای هر روشی که برای تقویت حافظه و یاد‌سپاری مورد استفاده قرار می‌گیرد ، این روش‌ها سابقه‌ی طولانی دارند و ردپای آنها به ناطقین یونان و روم می‌رسد که به دلیل حرفه‌شان ، حافظه‌ی قوی برایشان اهمیت فوق‌العاده داشت

mnemonics device

دستگاه غیر اهمی

nonohmic device

دستگاه خروجی

output device

دستگاه منفعل

passive device

دستگاه جنبی

peripheral device

بسیار درست ، کاملا راست ، بی عیب (در ظاهر)

point device

جامد ، ز جسم ، ماده جامد ، سفت ، سخت ، مکعب ، سه بعدی ، محکم ، استوار ، قوی ، خالص ، ناب ، بسته ، منجمد ، یک پارچه ، حجمی ، توپر ، نیرومند ، قابل اطمینان ، قابل اطمینان خالص

solid

زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان ، زاویه سه بعدی مخروط وامثال آن

solid angle

هندسه سه بعدی ، هندسه فضایی ، هندسه فضائی

solid geometry

دارای قیافه جامد وبیروح

solid looking

حالت جامد

solid state

مدارات حالت جامد

solid state circuitry

مولفه ء حالت جامد

solid state component

پخش حالت جامد

solid state diffusion

فیزیک حالت جامد

solid state physics

رویینه ، ( گ ش ) روئینه

solidago

اتحاد ، انسجام ، بهم پیوستگی ، مسلولیت مشترک ، همکاری ، همبستگی ، مسئولیت مشترک

solidarity

سفت سازی ، استقرار ، استحکام

solidification

جامد کردن ، سفت کردن یا شدن ، یک پارچه شدن ، متبلور کردن

solidify

جمود ، استحکام ، استواری ، سختی ، سفتی

solidity

دستگاه انبارش

storage device

قسمت کردن مجدد ، بخش کردن مجدد

subdevice

دستگاه با کار افت صدایی ، دستگاه با کار افت صدائی دستگاه با کار افت صدائی

voice operated device

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی دستگاه حالت جامد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دستگاه حالت جامد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما