معنی auger electron

مهندسی برق
auger electron
الکرون واژه الکترون خارج شده از اتم توسط فوتون در فرایند اثر واژه انرژی جنبشی آن برابر با اختلاف بین انرژی فوتون پرتوایکس از گذار تابنده ی متناظر با آن و انرژی بستگی الکترون رانده شده است
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی auger electron
auger electron microscopy
میکروسکوپی الکرون اوژه روشی برای بررسی مواد و سطوح با دقت خیلی زیاد با استفاده از باریکه های الکترونی در اتاقک خلأ
atom bound electron
اتصال الکترون اتم
auger coefficient
ضریب اوژه نسبت ثمر دهی اوژه به ثمر دهی فلوئور رسانی ، یا نسبت تعداد الکترون های واژه به تعداد فوتون های پرتو - ایکس گسیل شده از تعداد زیادی اتم با برانگیختگی مشابه
auger effect
اثر اوژه گذار غیر تابنده ی اتم از حالت برانگیخته به حالت انرژی پایین تر همراه با گسیل یک الکترون
Auger recombination
بازترکیب اوژه
auger yield
ثمردهی اوژه نسبت تعداد الکترون های اوژه ی گسیل شده به تعداد رخداد های منجر شده به جای الکترون در پوسه ی داخلی اتم
bound electron
الکترون مقید الکترون چسبیده به هسته اتم با جاذبه ی الکتروستاتیکی ، الکترون بسته
charge of the electron
بار الکترون
coelectron
هم الکترون
concentration of electron
چگالی الکترون
conduction electron
الکترون رسانایی
density of electron
چگالی الکترون
drift of electron
رانش الکترون
electron
الکترون ذره ای بنیادی که کوچکترین بار الکتریکی منفی ( 1/6 × 10 به توان 19- سی) را حمل می کند جرم آن 1 بر روی 1837 جرم اتم هیدروژن است و با سرعت وتحرک زیاد به دور هسته ی اتم می چرخد
emission of electron
انتشار الکترون
excess electron
الکترون اضافی الکترونی مازاد بر تعداد مورد نیاز برای تکمیل ساختار پیوندی ماده ی نیمرسانا که عموماً توسط نا خالصیهای دهنده تولید می شود
free electron
الکترون آزاد الکترونی که محدودیتی برای ماندن در یک اتم خاص ندارد و در هنگام اعمال میدانهای الکتریکی یا مغناطیسی بیرونی می تواند آزادانه در ماده یا خلأ به حرکت در آید
gas,2-d electron
گاز الکترون دو بعدی تراکم گازی الکترونها در اثر نیروهای الکتروستاتیکی موجود د محل پیوند بین آرسنید گالیم خالص ( GaAs) و آرسنید گالیم آلومینیم خالص ( AlGaAs)که یک فت ( FET) ساختار ناهمگون را به وجود می آورند
hot electron
الکترون داغ ، الکترون داغ الکترون مازاد بر الکترونهای موجود در حالت تعادل گرمایی انرژی آن در فلزها بیشتر از تراز فرمی و در نیمرساناها به مقدار معینی بالاتر از لبه ی باند رسانش است الکترون ( یا حفره ) داغ به روشهای برانگیزش نوری ، تونل زنی مکانیک - کوانتومی ، تزریق باربرهای اقلیت در دو سر پیوند PN با بایاس مستقیم ، میدان شتاب دهنده ی قوی در مواد غیر فلزی ، و گسیل شاتکی در یک پیوند فلز - نیمرسانا با بایاس مستقیم تولید می شود
initiating electron
الکترون آغازگر
inner-shell electron
الکترون درونی
lattice electron
الکترون شبکه
lone electron
الکترون تنها الکترون تنها در تراز انرژی
mass of electron
جرم الکترون
mass of the electron
جرم الکترون
negative electron
الکترون مفنی الکترونی متمایز از الکترون مثبت یا پوزیترون
orbital electron
الکترون مداری الکترونی که در مداری به دور هسته اتم می گردد
outer-shell electron
الکترون بیرونی ، الکترون رسانایی
photoelectron
فتوالکترون الکترون گسیل شده با اثر فتوالکتریک
photo-electron
الکترون نوری ، فوتو الکترون
positive electron
پوزیترون
positron positive electron; antielectron; positive electron
پوزیترون ؛ پاد الکترون ؛ الکترون مثبت ذره هسته ای که دارای جرم الکترون بار مثبتی است که درست برابر با مقدار بار منفی الکترون است پوزیترونها در کاهش بتا بسیاری از هسته های رایواکتیو شکل می گیرند
primary electron
الکترون اولیه الکترون گسیل شده به طور مستقیم از ماده به جای گسیل در اثر تصادم
rest mass of the electron
جرم ساکن الکترون
secondary electron
الکترون ثانویه 1 الکترون گسیل شده در نتیجه بمباران ماده با تابش الکترونی 2 الکترونی که حرکت آن ناشی از انتقال اندازه حرکت از تابش اولیه است
transferred electron
الکترون انتقالی الکترون آزادی که از یک حد اقل به حد اقل دیگری داخل یک منطقه منتقل می شود جرم موثر الکترون به جرم مربوط به حد اقل جدید تغییر می کند ولی الکترون مکان خود را عوض نمی کند
valance electron
الکترون ظرفیت
valence electron
الکترون والانس ، الکترون رسانایی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن