معنی rad

پزشكی

rad

مخفف (‎radix) بمعنی ریشه ، واحدی است برای اندازه گیری مقدار تشعشع یونیزه جذب شده که معادل است با انرژی صدارگ در هر گرم از هر ماده جذب شونده در بافتها

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی rad

radical

‎ -1 اساسی ، اصلی ، ذاتی ، غریزی ، ابتدائی ، از بین برنده کلیه جوانب ممکنه یک جریان مرضی ‎ -2 ریشه ، گروهی از اتمها که در ترکیبات شیمیائی وارد و خارج میشوند بدون اینکه ساختمانشان بهم بخورد

radial

‎ -1 زند اعلائی ، مربوط به زند زبرین ‎ -2 شعاعی

radioencephalogram

-1 نگاره یا تراسه ایکه تغییرات غلظت ایزوتوپ رادیوآکتیو تزریق شده در گردش خون مغزی را نشان می دهد ‎ -2 نگاره بدست آمده از رادیوآنسفالوگرافی

radioscopy

fluoroscopy معاینه بوسیله فلوئورسکپ

radicotomy

rhizotomy ریشه بری ، بریدن ریشه عضو یا قسمتی با عمل جراحی بخصوص ریشه خلفی اعصاب نخاعی

radiopathoiogy

آسیب شناسی تشعشعی ، علم شناخت اثرات تشعشعی بر روی بافتهای بدن

radiation

اشعه

radii

اشعه ، پرتوها

radiculoganglionitis

التهاب ریشه ای عصبی خلفی نخاع و عقده های آن ها

radiculomeningomyelitis

التهاب ریشه های عصبی ، مننژها و طناب نخاعی

radiculitis

التهاب ریشه های عصبی نخاع

radioneuritis

التهاب عصب تشعشعی ، نوریت تشعشعی ، نوریت (‎neuritis) حاصله از اثر انرژی تشعشعی

radioencephalography

الکتروآنسفالوگرافی بوسیله ثبت تحریکات از راه پرتو افکنی امواج رادیو از موضوع به دستگاه ثبات

radioelectrocardiography

الکتروکاردیوگراف که در آن تحریکات بوسیله پرتوافکنی امواج رادیو از موضوع بدستگاه ثبات منتقل می شود

radioelectrocardidography

الکتروکاردیوگراف که در آن تحریکات بوسیله پرتوافکنی امواج رادیو از موضوع به دستگاه ثابت منتقل می شود

radiocarbon

ایزوتوپ رادیو آکتیو کربن ، ایزوتوپی به جرم ‎ 14 یا (‎C14) که در بسیاری از روشهای تشخیصی و تجسسات فیزیولوژیک مورد استفاده قرار میگیرد نیمه عمر آن ‎5568 سال است و وسیله ای است برای تعیین عمر بیشتر مواد و اشیاء قدیمی و باستانی

radiocalcium

ایزوتوپ رادیو آکتیو کلسیم بفرمول ‎ Ca45 که نیمه عمر آن ‎ 108 روز است و بعنوان تراسه در مطالعه سوخت و ساز کلسیم در بدن بکار میرود

radioisotope

ایزوتوپ رادیواکتیو ، که در اثر پرتاب کردن پرتوهای ذره ای یا الکتروماگنتیک تجزیه میشود

radio - iodine

ایزوتوپ ید رادیواکتیور یا ید 131 که مکررا در تحقیقات مربوط به تیروئید و در درمان گواتر توکسیک مورداستفاده قرار می گیرد

radio-iodine

ایزوتوپ یدرادیوآکتیو یا ید ‎ 131 که مکرراً در تحقیقات مربوط به تیروئید و در درمان گواتر توکیسک مورد استفاده قرار می گیرد

radiofrequency

بسامد رادیویی ، امواج رادیویی

radiad

بطرف استخوان زند زبرین

radiculopathy

بیماری ریشه های عصبی

radiculoneuropathy

بیماری ریشه های عصبی و اعصاب نخاعی

radiculomyelopathy

بیماری ریشه های عصبی و طناب نخاعی

radiate

پرتو افکندن ، مشعشع شدن 2- پرتووار بیرون دادن

Radiotherapy

پرتو درمانی

radiatio

پرتو وار ، شعاعی ، ساختمانی که از عناصر پرتو مانند و متباعد تشکیل شده باشد ، این اصطلاح در نامگذاری تشریحی برای نشان دادن مجموعه ای از رشته های عصبی که قسمتهای مختلف مغز را بهم مرتبط میکنند بکار میرود

radioactivity

پرتوافشانی ذره ای یا تشعشع الکتروماگنتیکی که در نتیجه تجزیه هسته ای صورت می گیرد و از خواص طبیعی تمام عناصر شیمیایی که شماره اتمی آنها

radiable

پرتوپذیر ، آماده برای آزمایش بوسیله اشعه رونتگن

radiability

پرتوپذیری ، آمادگی برای نفوذ اشعه رونتگن یا تشعشعات دیگر

Radiation therapy

پرتودرمانی

radiometer

پرتوسنج ، دستگاهی است برای اندازه گیری قدرت نفوذ انرژی تشعشعی

radiographer

پرتونگار

radiograph

پرتونگار ، فیلم حاصله از پرتونگاری

radiogram

پرتونگارنده ، تصویر ساختمانهای درونی بدن که از اثر اشعه ‎ x یا اشعه گاما برروی فیلم حساس مخصوص بدست می آید

radiography

پرتونگاری ، رادیوگرافی ، عکسبرداری از ساختمانهای درونی بدن بوسیله اثر اشعه ‎ x یا اشعه گاما بر روی فیلم مخصوص

radiopaque

پشت پوش ، حاجب تشعشع

radiopacity

پشت پوشی تشعشعی ، کیفیت یا خاصیت جلوگیری کردن از عبور انژری تشعشعی ، مثل اشعه x یا اشعه گاما ، پرتودرماتی

radio-

پیشوندی است به معنانی ‎> پرتو گستری‎> < تشعشع‎< ‎> رادیوم‎> < زند اعلائی‎ < که بکلمات دیگر میچسبد این پیشوند وقتی به اول نام یک عنصر شیمیائی بچسبد نام حاصله نشانه ایزوتوپ رادیو آکتیو آن عنصر است

radiant

تابان ، درخشان ، پرتوافکن ، شعاع گستر 2- کانون پرتوافکنی ، ماده رادیواکتیو

radiotropic

تحریک شونده بوسیله تشعشع

radioelectrocardiogram

تراسه بدست آمده از رادیوالکترو کاردیوگرافی

radiodiagnosis

تشخیص بکمک اشعه ‎ X یا اشعه گاما

radiocarcinogenesis

تشکیل سرطان بعلت اثرات تشعشعی

radiological images

تصاویر رادیولوژی

radioisotope s.

تقطیع رادیو ایزوتوپ ، تهیه یک تصویر دو بعدی از پرتوافشانی یک ماده ایزوتوپ رادیوآکتیو که در یکی از بافتهای بدن مانند مغز ، کلیه یا غده

Radio-Technologist

تکنسین رادیولوژی

radiosurgery

جراحی پرتویی

radical cystectomy

جراحی رادیکال سیستکتومی

radioactive

جسمی که از خود پرتو مجهول بیرون داده تاثیرات الکتریکی تولید کند

radiosensitive

حساس نسبت به تشعشع

radiosensibility

حساسیت تشعشعی ، حساسیت نسبت به پرتوافکنی

radiolucency

خاصیت هدایت انرژی تشعشعی مثل پرتوهای ‎ x یا پرتوهای گاما ، رادیولوسنی ، درجه نفوذ اشعه مجهول ، نفوذ پذیری اشعه مجهول

radioautogram

خودنگاره ، فیلمی که از اوتورادیو گرافی بدست میاید

radioautography

خودنگاری ، ثبت تشعشع ساطع از خود بافت در روی فیلم حساس مخصوصاً بعد از داخل کردن مواد رادیو آکتیو بداخل آن برای منظورهای خاص

radioecology

دانش مربوط به اثرات تشعشع بر روی گونه های گیاهان و حیوانات در حال اجتماع طبیعی یا اکوسیستم ها

radioactive iodine therapy

درمان ید رادیواکتیو

radiode

دستگاهی است برای کاربری درمانی مواد رادیو آکتیو

radioelectrocardiograph

دستگاهی است که در رادیوالکتروکاردیوگرافی (لغت زیر) از آن استفاده می شود

radiathermy

دیاترمی با موج کوتاه

radical neck dissection

دیسکسیون رادیکال گردنی

radion

ذره تشعشعی ، ذره ای که از ماده رادیوآکتیو پرتاب میشود

radon

رادون ، عنصر شیمیایی به شماره اتمی ‎ 86 و وزن اتمی ‎ 222 که سنگین ترین گاز شناخته شده می باشد و نشانه شیمیایی آن ‎ Rn است

radian

رادیان ، درافتالمومتری قوسی که در طول آن معادل شعاع خمیدگی آن است و آن قوسی است معادل ‎ 57/295 درجه

radiocardiography

رادیو کاردیوگرافی ، قلب نگاری پرتوی ، ثبت خطی اختلافات غلظت یک ایزوتوپ رادیو آکتیو در یکی از حفره های انتخابی قلب بر حسب زمان ، ایزوتوپ رادیو آکتیو را معمولا از راه داخل سیاهرگی تزریق میکنند

radiopharmaceuticals

رادیوداروها

radiochemistry

رادیوشیمی ، رشته ای از شیمی که مربوط است به رادیونو کلیدها (radionuclides) و خواص و موارد استعمال آنها

radiography (n) / radiographic (adj)

رادیوگرافی

radiology

رادیولوژی

Radiologist

رادیولوژیست

radium

رادیوم ، عنصر شیمیایی به شماره اتمی ‎ 88 و وزن اتمی ‎ 226 دوظرفیتی که فلزی است سفید درخشان و متشعشع یا پرتوافکن ، علامت اختصاری آن ‎ Ra است

radia

ردیا ، دومین مرحله رشد کرم پهن (نواری) در هنگامی که از حالت اسپروسیست خارج شده ولی هنوز به مرحله سرکاریا نرسیده است

rademacher's system

روش رادماخر ، عقیده مبنی بر اینکه برای هر بیماری باید درمان خاصی وجود داشته باشد

rademachers system

روش رادماخر ، عقیده مبنی بر اینکه برای هر بیماری باید درمان خاصی وجود داشته باشد

radicular

ریشه ای

radiculomedullary

ریشه ای – نخاعی ، موثر بر ریشه های عصبی و طناب نخاعی

radectomy

ریشه بری ، برش و برداشت قسمتی از ریشه یک دندان

radix

ریشه بینی

radiectomy

ریشه کنی ، کندن ریشه یک دندان

radices

ریشه ها

radiohumeral

زند اعلائی‎ - بازوئی ، مربوط به استخوان زندزبرین و استخوان بازو

radio-ulnar

زند اعلائی‎ - زند اسفلی

radialis

زند اعلائی ، مربوط به استخوان زند زبرین

radiobicipital

زند اعلائی- دوسری ، مربوط به استخوان زند زبرین و عضله دو سر بازو

radiocarpal

زند اعلائی- مچی ، مربوط به استخوان زند برین و استخوان مچ دست

radius

زند زیرین ، زند اعلی – باعث حرکت شعاعی (RADIAL) بازو می شود

radiobiology

زیست شناسی پرتوی ، شاخه ای از دانش مربوط به اثرات نور و اشعه ماوراء بنفش و اشعه یونیزه بر روی بافت زنده یا موجودات زنده

radio-immunity

زینهار پرتوی ، حالتی است از کاهش حساسیت به تشعشع که گاهی از تشعشع دادن مکرر ناشی می شود

radio - immunity

زینهاری پرتوی ، حالتی است از کاهش حساسیت به تشعشع که گاهی از تشعشع دادن مکرر ناشی میشود

Radiology Information System

سیستم اطلاعات رادیولوژی

radiodontics

شاخه ای از دندانپزشکی که مربوط به عکسبرداری و رادیوگرافی از دندانها و ساختمانهای دهانی همراه آنها است

radiotransparent

عبور دهنده انرژی تشعشعی ، آنچه مانع عبور انرژی تشعشعی مثل اشعه x نشود

radiocurable

علاج پذیر با تشعشع

radio-element

عنصر رادیوآکتیو

radiotherapy-induced fistulae

فیستول ناشی از پرتودرمانی

radicie

کوچکترین شاخه های رگ یا عصب

radioparent

گذر دهنده تشعشعی ، آنچه انرژی تشعشعی را از خود عبور دهد

Radiology reports

گزارش های رادیولوژی

radioreceptor

گیرنده تشعشعی ، گیرنده ای که بوسیله انرژی تشعشعی تحریک می شود

radiopelvimetry

لگن سنجی تشعشعی ، اندازه گیری لگن خاصره از طریق عکس برداری با اشعه x

radioactinium

ماده ای است که از تجزیه آکتینیوم بدست میاید

radiobiologist

متخصص رادیوبیولوژی ، متخصص زیست شناسی پرتوی

radiodontist

متخصص عکسبرداری و پرتو نگاری از دندانها

Radiology Center

مرکز رادیولوژی

radiotelemetry

مسافت سنجی ، اندازه گیری بر اساس علائم فرستاده شده بوسیله امواج رادیو از شیئی مورد نظر به دستگاه ثبت کننده

radiotoxemia

مسمومیت تشعشعی ، مسمومیتی که در اثر انرژی تشعشعی ، آنچه مانع عبور انرژی تشعشعی مثل اشعه ‎x نشود

radiomimetic

مقلد پرتوافکنی ، مولد اثراتی مشابه اثرات تشعشعات یونیزه

radial rate

نبض رادیال نبض زند اعلی

radionecrosis

نکروز تشعشعی ، مرگ بافت بعلت تاثیر انرژی پرتوی

radiocardiogram

نگاره خطی بدست آمده از رادیوکاردیوگرافی

radiological image

نمای رادیولوژیک

radiculalgia

نورالژی یا درد ریشه های عصبی

radiosodium

نوعی ایزوتوپ رادیوآکتیو سدیم که بصورت ‎ 24 Na نمایش داده می شود و در مطالعات زمان گردش خون و اندازه گیری مایع خارج سلولی بکار رفته می شود

radiophosphorus

نوعی ایزوتوپ رادیوآکتیو فسفر که به صورت ‎ 32 p نمایش داده می شود و در درمان سرطان پوست ، هیپرکراتوزها وسایر حالات پوستی و در آزمون های مختلفه مربوط به تعیین حجم گویچه های قرمز خون و کفایت جریان خون بکار رفته است

radesyge

نوعی بیماری قرحه ای پوست که سابقا در اسکاتلندیناوی متداول بود

radionuclide

نوکلید (‎ nuclide) رادیوآکتیو ، نوکلیدی که با پرتاب کردن پرتوهای الکتروماگنتیکی یا ذره ای تجزیه می شود

radiolucent

هادی پرتوهای تشعشعی

radiodermatitis

واکنش پوستی در برابر مقدار زیاد تشعشع ذره ای یا یونیزه

aborad

بیرون از دهان ، در جهت دور از دهان

centrad

روبمرکز

dextrad

به طرف راست

far.=faradic farad

فاراد ، واحد ظرفیت الکتریکی و آن ظرفیتی است که یک کولت با قدرت یک ولت را نگهداری کند

farad

فاراد ، واحد ظرفیت الکتریکی و آن ظرفیتی است که یککولن با قدرت یک ولت را نگهداری کند

intrad

باطنا ، از داخل

laterad

متوجه به سمت جانبی ، رو به پهلو

micro = erythrocyte = microcyte microfarad

میکروفاراد ، یک میلیونیم فاراد که نشانه اختصاری یا مخفف آن µf می شود

microfarad

میکروفاراد ، یک میلیونیم فاراد می باشد

millirad

میلی راد ، واحد مقدار تشعشع جذب شده که معادل 3-10 راد بوده و علامت اختصاری آن mrad است

neurad

بسوی محور یا مراکز عصبی

novrad

نام تجارتی فرآورده های لووپروپوکسی فن که بعنوان ضد سرفه مصرف می شود

orad

بسوی دهان

peripherad

بطرف محیط ، بسوی اطراف

sacrad

به سوی استخوان خاجی

sinistrad

به سوی چپ ، به چپ

tetrad

عنصر چهار ظرفیتی 2- دسته ای از چهار جسم یا واحد مشابه ، مجموع چهارچیز

ventrad

به طرف شکم

viscerad

به طرف احشاء ، به سوی اندرونه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی rad

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی rad

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما