معنی up to basin fault|up to basin|up to basin

زمين شناسی

up to basin fault|up to basin|up to basin

گسل تا حوضه - اصطلاحی که در زمین شناسی نفت برای گسلی استفاده می شود که طرف فرافکنده آن به سمت حوضه مجاور قرار گرفته است

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی up to basin fault|up to basin|up to basin

alluvial basin

حوضه آبرفتی

basin

بشقاب طشتک ، حوضه ، چاله ، حوضه
منطقه فروافتاده ای که روزنه یا کانال خروجی نداشته باشدو رسوبات در آن تجمع یافته اند ، حوضه منطقه فروافتاده ای که روزنه یا کانال خروجی نداشته باشدو رسوبات در آن تجمع یافته اند

basin method percolution basinmethod

روش حوضچه ای با روش آب بندان غرقابی

bucket-type stilling basin

حوضچه آرامش جامی

catch basin

حوضچه زهکشی ، چاهک جمع آوری

catchment basin

حوضه آبریز
واژه ای که در انگلستان برای محدوده ای که آب باران را جمع و زهکشی می کند بکار برده می شود معادل آن drainage basin است ، حوضه آبریز واژه ای که در انگلستان برای محدوده ای که آب باران را جمع و زهکشی می کند بکار برده می شود معادل آن drainage basin است

coal basin

حوضه زغالی ، حوضه زغال سنگدار ناحیه ای که برای بهره بردای زغال سنگ اختصاص دارد

deep oceanic basin

حوضه عمیق اقیانوسی
قسمتی از کف دریا که بین حاشیه قاره و سیستم بلندی میان اقیانوسی قرار گرفته است این قسمت در حدود 30 درصد از سطح زمین را شامل می شود

desilting basin

حوضچه رسوبگیر

drainage basin

حوضه زهکشی ، حوضه آبراهه ای ، زمین هایی که آب آنها به رودخانه ای می ریزد

euxinic basin

حوضه رسوبی کم اکسیژن

flood basin

حوضه سیلابی
بخشی از دره رودخانه که در مجاورت کانال رودخانه قرار دارد و از رسوبات حاصل از رژیم فعلی رودخانه تشکیل شده است و هنگامی که رودخانه در مراحل سیلابی در بالای سطح ساحلی خود جریان دارد ، پوشیده از آب می شود

flood basin|flood basins|flood basins|basin

حوضه سیلابی بخشی از دره رودخانه که در مجاورت کانال رودخانه قرار دارد و از رسوبات حاصل از رژیم فعلی رودخانه تشکیل شده است و هنگامی که رودخانه در مراحل سیلابی در بالای سطح ساحلی خود جریان دارد ، پوشیده از آب می شود

flood control storage basin

حوزه ذخیره کنترل سیلاب

forearc basin

حوضه ی پیش کمان
منطقه ای که بین قوس های آتشفشانی و گوه ، حوضه ی پیش کمان منطقه ای که بین قوس های آتشفشانی و گوه

geological basin

حوضه زمین شناسی ، محیط زمین شناسی

glacial basin

حوضه یخچالی

ground water basin

حوضه آب زیر زمینی

headrace surge tank|headrace surge chamber|headrace surge chamber|headrace surge basin

مخزن موجگیر فرادست ، مخزن موجگیر سرآب این مخزن موجگیر مابین انتهای تحتانی تونل تحت فشار و تونل آب بر (لوله تحت فشار)یا شافت تحت فشار قرار دارد

hydrographical basin

حوضه هیدروگراف

impact baffle type stilling basin

حوضچه آرامش با بارشکن

intermounatin basins|intermounatin basin|intermounatin basin

حوضه های بین کوهستانی

lake basin

حوضه دریاچه ای

limnic coal basin

زندگی در آب شیرین

lower surge tank|lower surge chamber|lower surge chamber|lower surge basin

مخزن موجگیر پایاب ، مخزن موجگیر فرودست

pull apart basin

حوضه کششی
حوضه فروافتاده لوزی شکل بوجود آمده توسط گسلهای امتدادلغز راست بر پله ای با پله به سمت راست یا گسلهای امتدادلغز چپ بر پله به سمت چپ ، حوضه کششی - حوضه فروافتاده لوزی شکل بوجود آمده توسط گسلهای امتدادلغز راست بر پله ای با پله به سمت راست یا گسلهای امتدادلغز چپ بر پله به سمت چپ

receiving basin

حوضچه آبگیر

recharge and setting basin

حوضچه تغذیه و رسوب

recharge basin

حوضچه تغذیه

resting basin

حوضچه آرامش

rift basin

حوضه های کافتی ، حوضه های ریفتی
مناطقی که مربوط به محلهای شکستگی در پوسته زمین می باشد

river basin

حوضچه رودخانه ، آبگیر رودخانه

roller type stilling basin

حوضچه آرامش غلتایی

sedimentary basin

حوضه رسوبی

sedimentation basin

حوضچه رسوب گیر ، حوض ته‎نشینی

settling basin

حوضچه رسوب ، حوضچه ته نشینی ، حوضچه رسوبگیری

silt basin

حوضچه ته نشینی ، حوضچه رسوب

slope basin

حوضه شیب

stilling basin

حوضچه آرامش

tailrace surge tank|tailrace surge chamber|tailrace surge chamber|tailrace surge basin

مخزن خیزاب پایاب ، مخزن موجگیر پایاب

transform fault basin

حوضه گسل ترادیس

underground water basin

حوزه آب زیر زمینی

upper surge tank|upper surge chamber|upper surge chamber|upper surge basin

مخزن خیزاب سر آب ، مخزن موجگیر سرآب- مخزن فراخروش سر آب

upstream surge tank|upstream surge chamber|upstream surge chamber|upstream surge basin

مخزن خیزآب سر آب- مخزن موجکیر فرادست

zeugogeosyncline|yoked basin|yoked basin

زمین ناودیس کراتونی - یک شبه زمین ناودیس که دارای یک ناحیه بالا آمده منفصل در کراتون نیز می باشد که رسوبات آواری را در خود جا داده است یک گودال درون کراتونی (کی 1945) - مترادف: yoked basin - مقایسه شود با: autogeosyncline

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معنی up to basin fault|up to basin|up to basin

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی up to basin fault|up to basin|up to basin

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما