معنی fabric axis

زمين شناسی
fabric axis
محور فابریک
یکی از سه محور متعامد مورد استفاده در سنگ شناسی ساختمانی به عنوان مرجعی در جهت یافتگی عناصر فابریک و در توصیف چین خوردگی و تقارن حرکت سنگهای تغییر شکل داده مقایسه شود با: محور a (سنگ شناسی ساختمانی) محور b (سنگ شناسی ساختمانی) ، محور c (سنگ شناسی ساختمانی)
مترادف: محور مرجع محور زمین ساختی ، محور فابریک یکی از سه محور متعامد مورد استفاده در سنگ شناسی ساختمانی به عنوان مرجعی در جهت یافتگی عناصر فابریک و در توصیف چین خوردگی و تقارن حرکت سنگهای تغییر شکل داده مقایسه شود با: محور a (سنگ شناسی ساختمانی) محور b (سنگ شناسی ساختمانی) ، محور c (سنگ شناسی ساختمانی) مترادف: محور مرجع محور زمین ساختی
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی fabric axis
محور a
محوری از یک شبکه بلوری دوطرفه که بر ( 100 ) عمود است
مقایسه شود با : محورb ، محور c
در بلور شناسی : یکی از محور های بلور شناسی که به عنوان یک مرجع در توصیف بلور ها استفاده می شود محور a ، محوری است که حول محور افقی ( از جلو به عقب ) می چرخد در یک بلور ارترومبیک یا تری کلینیک ، این محور معمولاً همیشه کوتاه ترین محور است در بلور های مونو کلینیک ، محور a Clinoaxis است حرف a معمولاً به صورت ایتالیک و متمایز نوشته میشود
در پترولوژی ساختمانی یکی از 3 محور مرجع اورتوگونال a ، b ، c که به 2 صورت مجزا استفاده می شوند
الف) برای کمک به توصیف و توضیح هندسه بافتی که دارای تقارن مونوکلینیک می باشد صفحه تقارن نا در به نام صفحه c _a خوانده می شود و a در محل تقاطع این صفحه با یک سطح که بافت بر جسته و بیرون زده دارد ، قرار میگیرد
ب) در یک معنای جنبش شناسی ، برای توصیف یک پلان تغیی ، محور a - محوری از یک شبکه بلوری دوطرفه که بر ( 100 ) عمود است - مقایسه شود با : محورb ، محور c - در بلور شناسی : یکی از محور های بلور شناسی که به عنوان یک مرجع در توصیف بلور ها استفاده می شود محور a ، محور a Clinoaxis است حرف a معمولاً به صورت ایتالیک و متمایز نوشته میشود - در پترولوژی ساختمانی یکی از 3 محور مرجع اورتوگونال a ، c که به 2 صورت مجزا استفاده می شوند - الف) برای کمک به توصیف و توضیح هندسه بافتی که دارای تقارن مونوکلینیک می باشد صفحه تقارن نا در به نام صفحه c _a خوانده می شود و a در محل تقاطع این صفحه با یک سطح که بافت بر جسته و بیرون زده دارد ، قرار میگیرد ب) در یک معنای جنبش شناسی
محور- ب
(بلورشناسی): یکی از محورهای بلورشناسی که به عنوان مرجعی در توصیف بلور از آن استفاده می شود این محوری است که بطور افقی ، از راست به چپ در یک بلور ارترومبیک یا تری کلینیک سازگار شده است ، این محور معمولاً ، محور بزرگتر است در یک بلور مونوکلینیک ، محور راست/ قائم می باشد حرف b معمولاً بصورت ایتالیک نوشته می شود
مقایسه شود با: محور a و محور c
(زمین شناسی ساختمانی): یکی از 3 محور قائم مرجع ، a و b و c ، که در دو روش متمایز استفاده می شوند الف) برای کمک به تعریف و توصیف هندسه یک ساخت دارای تقارن مونوکلینیک ، محور b ، محوری است در زوایای قائمه به سطح (یکتا/ یگانه/ منفرد) تقارن تکی ، در بسیاری از موارد این جهت ، موازی با محور چین است ولی در ساختهای پیچیده ، این محور الزاماً نباید این چنین باشد ب) در معنای جنبشی ، برای کمک به توصیف یک پلان تغییر شکل داده که دارای تقارن مونوکلینیک است مانند یک برش ساده متوالی (پیش رونده) در این حالت محور b دوباره خط در زاویه های قائمه نسبت به سطح تقارن تکی می باشد در یک برش ساده متوالی محور b در سطح برشی در زوایای قائمه نسبت به جهت برش قرار می گیرد
همچنین ببینید: محور c ، a
محور شبکه بلور دو طرفه که عمود بر (010) است مقایسه شود با: a محور و محور c اصطلاحی که اولین بار توسط sander (1930) برای نشان دادن یک محور چرخش استفاده شد ولی بعدها که به عنوان اصطلاحی به معنای محور چین از آن استفاده شد در ادبیات جدیدتر توسط نماد F ، جانشین شده است ، محور- ب (بلورشناسی): یکی از محورهای بلورشناسی که به عنوان مرجعی در توصیف بلور از آن استفاده می شود این محوری است که بطور افقی ، محور راست/ قائم می باشد حرف b معمولاً بصورت ایتالیک نوشته می شود مقایسه شود با: محور a و محور c (زمین شناسی ساختمانی): یکی از 3 محور قائم مرجع ، برای کمک به توصیف یک پلان تغییر شکل داده که دارای تقارن مونوکلینیک است مانند یک برش ساده متوالی (پیش رونده) در این حالت محور b دوباره خط در زاویه های قائمه نسبت به سطح تقارن تکی می باشد در یک برش ساده متوالی محور b در سطح برشی در زوایای قائمه نسبت به جهت برش قرار می گیرد همچنین ببینید: محور c ، a محور شبکه بلور دو طرفه که عمود بر (010) است مقایسه شود با: a محور و محور c اصطلاحی که اولین بار توسط sander (1930) برای نشان دادن یک محور چرخش استفاده شد ولی بعدها که به عنوان اصطلاحی به معنای محور چین از آن استفاده شد در ادبیات جدیدتر توسط نماد F
ساختمان ، ترکیب ، بافت ، فابریک ، فابریک
فابریک اولین بار توسط زمین شناسی به اسم sanders تعریف شد که شامل بافت و ساختمانهای رسوبی می شود ارتباط دانهها با یکدیگر در فضا را در یک سنگ رسوبی فابریک آن سنگ می گویند
(خاک شناسی): ماهیت فیزیکی یک خاک بر طبق آرایش فضایی ذرات و حفرات آن
(زمین شناسی ساختمانی): نظم فضایی و هندسی تمام آن مولفه هایی که یک سنگ تغییر شکل یافته را تشکیل می دهند فابریک ، دربرگیرنده اصطلاحاتی از جمله بافت ، ساخت و جهت یافتگی ترجیحی است (همچنین یک اصطلاح کاملاً جامع است که اشکال و ویژگی های بخش های منفرد یک توده سنگ و وضعیتی که در آن ، این بخش ها توزیع شده اند و در فضا جهت یافته اند ، را توصیف می کند (هانر ، منیزو ویلیامز 1976) این اصطلاح اولین بار توسط ساندر (1930) از کلمه آلمانی Geftige تعریف شد
(رسوب شناسی): جهت یافتگی (یا فقدان جهت یافتگی) در فضای عناصر (ذرات مجزا ، بلورها ، سیمان) که از آنها ، یک سنگ رسوبی ساخته می شود
مقایسه شود با: آرایش
نیز ببینید: فابریک تبلور
فابریک فابریک اولین بار توسط زمین شناسی به اسم sanders تعریف شد که شامل بافت و ساختمانهای رسوبی می شود ارتباط دانهها با یکدیگر در فضا را در یک سنگ رسوبی فابریک آن سنگ می گویند (خاک شناسی): ماهیت فیزیکی یک خاک بر طبق آرایش فضایی ذرات و حفرات آن (زمین شناسی ساختمانی): نظم فضایی و هندسی تمام آن مولفه هایی که یک سنگ تغییر شکل یافته را تشکیل می دهند فابریک ، دربرگیرنده اصطلاحاتی از جمله بافت ، ساخت و جهت یافتگی ترجیحی است (همچنین یک اصطلاح کاملاً جامع است که اشکال و ویژگی های بخش های منفرد یک توده سنگ و وضعیتی که در آن ، این بخش ها توزیع شده اند و در فضا جهت یافته اند ، را توصیف می کند (هانر ، منیزو ویلیامز 1976) این اصطلاح اولین بار توسط ساندر (1930) از کلمه آلمانی Geftige تعریف شد (رسوب شناسی): جهت یافتگی (یا فقدان جهت یافتگی) در فضای عناصر (ذرات مجزا ، بلورها ، سیمان) که از آنها ، یک سنگ رسوبی ساخته می شود مقایسه شود با: آرایش نیز ببینید: فابریک تبلور

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن